اگر به تیر جفا کشته شدم چنانچه پیکرم ناشناخته گردد،یا بی کفن روزیِ روزی خواران در درگاه حق شود فبها،و اماچنان چه خواست خدا بر این باشد که در جایگاه شهیدان به خاکم سپارند این نوشته را بالای قبرم بنویسید؛ آنچنان که با گذشت زمان اگر اثری از قبرم باقی نماند آن نوشته بر جا ماند،بهتر که آن را بر قلب تاریخ بنویسید تا هر گز فراموش نشود، زیرا روی سخن با نسل های آینده است،نسل های فردا و هزاران سال دیگر.
بسم الله الرحمن الرحیم ،روزگاری است که پیکر خون آلود جوانی را به امانت این زمین سپرده اند، پیکری است که برای قوام بخشیدن به دین خدا قامت راست کرد و برای مصون داشتن آن از آسیب دشمنان، خویشتن را سپر گرداند که اگر مورد رضای حق قرار گرفته باشد جای بسی شکر و سپاس است و چگونه انتظار چشم داشتی تواند داشت در حالی که از او را ،در راه او داده است و از خویش را به سوی خودش باز گردانده است،پس رهایی از حیات دردناک و رنج آور،قبر پر ترس و وحشت،عالم برزخ و عذاب جهنم بر او مبارک باد.
لیکن برای او بیم بسیار است که مبادا در این همه کردار و گفتار هرزه های ریا و خودنمایی ریشه دوانده باشد و او را از راه صدق و اخلاص و صراط مستقیم به شاهراه شرک و خطواط شیطان سوق دهد، که در این صورت انتظار دارد تا همه درخواست کنندگان برای او از خداوند غفور طلب استغفار نمایند؛ آن چنان استغفاری که آنان را از راه خطایی که می رفته اند باز دارد تا بحسب عامل خیر شدن،خداوند او را مورد آمرزش قرار دهد و اما اگر خداوند منان بر او منتی نهادو از درگاه لطفش او را در زمره ی شهدا قرار داده باشد،پس بر این خاک قدم با ملایمت بردار و اندکی تامل و تفکر نما که اینجا نشان از بنده ای است که دائم در حمد و ثنای پرودگار است و با هر نَفَسش شکری است آرزویش این است که در حیات جاودانه اش بتواند سپاس این همه نعمت که با رنج وسختی اندک بدست آورده است به جا آورد،او در زمانی زیسته است که رنج دوران طاغوت را چشیده و در تلاش برای به ثمررساندن انقلاب اسلامی و بعد از آن در حفظ و نگهداری اش سعی بسیار داشته است چشمانش به دیدار امامش منور گشت، سخن او را با جان و دل شنید و در انجام فرامینش خدا را به یاری طلبید و اکنون نیز شاهد و ناظر بر امانت داری شما و آیندگان است.
با این همه آرزو داشت که ای کاش در مدت کوتاه زندگی اش آنی خدا را از یاد نمی برد و لحظه ای بدون رنج و سختی در انجام کارهای دشوار برای رضای خدا سپری نمی کرد بسیار قرآن می خواند و همیشه از خدا طلب استغفار می نمود بدون ترس از خدا به رحمت او دل نمی بست از بیهودگی ها دوری می کرد و از سرگذشت پیشینیان عبرت می گرفت می دانست که هر لحظه از زندگی اش در حال امتحان دادن است پس در حوادث و رویدادهای بیهوده به خشم نمی آمد،خشمگین و ناامید نمی شد،و از سرور و شادی از خود بی خود نمی شد لیکن اینک که مهلت او تمام شده است امیدوار است در این امور آیندگان از او سبقت گیرند.زیرا نه رشک و حسادتی در اوست و نه الطاف الهی محدود است تا بواسطه ی آن از او چیزی کاستی شود در نهایت سفارش می کنم شما را به تقوی و به سبقت گرفتن در آن از دیگران زیرا،و السابقون السابقون اولئک المقربون.