1404/01/11 19:54

ورود به حساب کاربری

شماره همراه خود را وارد کنید

ورود با کلمه عبور ارسال کد تایید

فراموشی کلمه عبور

در صورت فراموشی کلمه عبور شماره موبایل خود را وارد کنید.

ورود با کلمه عبور تنظیم مجدد

ورود به حساب کاربری

در صورتی که کلمه عبور خود را بروزرسانی کرده اید با کلمه عبور وارد حساب کاربری خود شوید.

شماره همراه خود را وارد کنید

ورود و ادامه

تعداد بازدید : 37
تاریخ و ساعت انتشار : سه شنبه 30 بهمن 1403 12:11

فرهاد بوستانی | سیر بی سلوک یک درونگرا در سازمانی برونگرا

فرهاد بوستانی | سیر بی سلوک یک درونگرا در سازمانی برونگرا

کمترین تحریری از یک آرزو این است
آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی
در قناری ها نگه کن در قفس تا نیک دریابی
از چه رو در تنگناشان باز شادی های شیرین است
کمترین تصویری از یک زندگانی
آب
نان
آواز
ور فزونتر خواهی از آن، گاه گه پرواز
ور فزونتر خواهی از آن، شادی آغاز
ور فزونتر باز هم خواهی، بگویم باز... (شفیعی کدکنی)

کم‌ترین تحریری از یک آرزو این است                             

آدمی را آب و نانی باید و آن‌گاه آوازی

در قناری‌ها نگه کن در قفس تا نیک دریابی    

از چه رو در تنگناشان باز شادی‌های شیرین است

کم‌ترین تصویری از یک زندگانی

آب

نان

آواز

ور فزون‌تر خواهی از آن، گاه گه پرواز

ور فزون‌تر خواهی از آن، شادی آغاز                            

ور فزون‌تر باز هم خواهی، بگویم باز...  (شفیعی کدکنی)

این شعر، به‌عنوان حسن مطلع، اگر نگویم ایجاز مخل، مخلص همة احساسات و عواطفم نسبت به این سازمان است. آری، صندوق شاهد به مثابة آب، نان، آواز.

در ابتدا دو جمله را در مقام وکیل مدافع این نوشتة ناکام استشهاد و نقل‌قول می‌کنم: یکی جملة جان وردز ورث، شاعر انگلیسی که گفته است: «پیش از این‌که کالبدشکافی کنید، باید بکشید.» دیگری جان لاک، فیلسوف انگلیسی که می‌گفت: «برای سنجش عمق اقیانوس ابتدا باید طول ریسمان خود را بدانید.» و بشارت رمزگشایی آن نصیب اهل اشارت.

و اما اندکی تفصیل و اَطناب مُمِل:

از آن‌جا که سخن‌گفتن، جان‌کندن و نوشی است همه زهر، و سکوت، جان‌پروردن و زهری است همه نوش، این نوشته را نوشتة شخصی باید تلقی کرد که برای استخراج یکایک کلمات و عبارات از خزانة ذهن جان کنده و به ازای نگارش هر سطری، زهری بر خود خورانده است. حالِ او بسان روان‌نژندی است که در پی برخاستن از یک بیماری خودخواسته است؛ نوشتن را بهانة ستیز با زیستن کرده و حیات و مماتش به دست کلمه افتاده است و حاشا که «نوشتن برای او حرزاندوه باشد» و برخلاف معمول منقول، بیرون‌جهیدن از صف مردگان. تو گویی با هر کلمه‌ای، زخمی ‌ناسور بر جان می‌نشیند و انگشتان دست به جای گوهر جوهر، با خون آغشته می‌شود و سیاهی چشمان، همراه و همسو با سیاهة قلم فزونی می‌گیرد.

قلمی‌‌کردن برای من، معلق‌ماندن در برزخ میان خودابرازگری و خودافشاگری است. قلم اقرارنیوش مرا به مواجهه‌ای هولناک با روح خود فرامی‌خواند تا مگر از رهگذر و میانجی آن تاریکی درون، هرچند که بی‌نهایت است، با اندک روشنایی‌ای کاستی گیرد و البته جز این راهی به رهایی نیست و دریغ و درد که من در سرتاسر زندگی، ساکن و مقیم ماندگار این شام سیاهی بوده‌ام.

باری، در یکی دیگر از ایستگاه‌های زندگی و میانة عمر، به صندوق شاهد رسیده‌ام. دولت و اقبالی مغتنم و نامنتظر دست داد تا با ظاهری پریشان و در هیئت درویشان، تشریف نقش خیال تجربه‌ای پرمایه بر لوح زندگی خوش نشیند. در همین ابتدا، اقرارمی‌کنم که در این نوشته، اتفاقی نمی‌افتد و برای مقصد من به‌طور کلی، رویدادها اهمیت چندانی ندارد. بیرون با همة عظمت و وسعتش، دستمایة حال درونی است و در دادوستد و تفاعل و تعامل آفاق و انفس، تکمیل‌گری و تغذیه‌شان از یکدیگر برای ام اصالت با درون است؛ از این رو، داستان من داستان ارتباط با جهان رنگارنگ و توبرتوی درون انسان‌هاست و چون رنج را پنجره و قطب‌نمای شناختشان می‌دانم، بسان یک رنج‌نگار و رنج‌پژوه، تلاش ترد و شکننده‌شان را برای به‌دوش‌کشیدن بار هستی، هرروزه، به تماشا نشسته‌ام.

هریک از همکاران خود را، به تعبیر اریک فروم، قهرمان نمایشنامة زندگی خود می‌بینم و واقعیت هم همین است که هر انسانی قهرمان نمایشنامه‌ای است و از لسان او نقل می‌کنم: «در این‌جا ما با کسانی سروکار داریم که با مجموعه‌ای از استعدادها و توانایی‌ها خلق می‌شوند، ولی اغلب شکست می‌خورند و زندگیشان تلاشی دایمی است برای بیرون‌آوردن محصولی ارزشمند از دل این استعدادها. حتی اگر به پیش‌پاافتاده‌ترین افراد هم طوری نگاه کنیم که او هم موجود زنده‌ای است که به دامن دنیا پرتاب شده، جایی که نه مطلوب او بوده و نه آن‌جا را می‌شناخته و دارد می‌جنگد تا به هر شکلی از میان این گرفتاری‌ها، راهش را باز کند، تا حد زیادی آدم جالبی به‌نظر می‌رسد.»

سال‌هاست که این مکاشفة روحانی و نگاه به‌غایت انسانی اریک فروم را پیش چشم داشته‌ام که می‌توان این منظر متعالی را مانیفست هر جمع و جماعت و اجتماعی دانست. آری، هرکدام از ما، همچون درختی خمیده و ناراست، با امیدهای زودشکن و نومیدی‌های آرزوهای دورخیز، با پنجه‌انداختن بر هرچه هست، راه خود را به سوی خورشید باز می‌کند و در آغوش شعاع آن پهلو و آرام می‌گیرد.

وانگهی، با عنایت به سخن عیسی‌مسیح که فرمود: «آنچه ازدست رفت، ماند و آنچه ماند، ازدست رفت.» از خویش می‌پرسم: «در این میان، چه‌ها ازدست می‌رود و چه بر جای می‌ماند؟»

اگر اجزای یک داستان شخصیت، کشمکش، گره‌افکنی و تلاش برای گره‌گشایی آن باشد، برای داستان زندگی من، کشمکش اصلی همیشه بیم ازدست‌رفتن انسان است؛ استحاله‌ای بطی‌ء، آرام، تدریجی، محتمل و قریب‌الوقوع.

قصة من و صندوق شاهد، گاهی شبیه قصه‌ای می‌ماند که در ادبیات عرب مشهور است. شترسواری که برای دیدن معشوقه‌اش عزم سفر به شهری دیگر دارد، اما وجود بچة ناقه، پای رفتن از ناقه گرفته است. عشقِ یکی در پیش و عشقِ دیگری در پس و این دو چگونه باهم جمع‌شدنی است؟ لیکن، گویا، در عالم انسانی، اجتماع نقیضین محال نیست. با وجود این، اگر به قول داستایوفسکی: «جهنم، رنج ناتوانی از دوست‌داشتن است»، صندوق شاهد سراسر بهشت است و نیز، باز به قول او: «اگر برای زندگی آینده، هیچ خیری بالاتر، قوی‌تر، سالم‌تر و خوب‌تر از خاطرة خوب نیست»، امید می‌برم که در خاطرات خوش و مقدس در این محضر، روزی کارگر و کارساز شود و به رستگاری و عاقبتی نیک پیوند خورد و دریچه‌ای به سوی ازدحام کوچة خوشبخت شود. 

به تعبیر کازانتزاکیس: «تمام روح من، فریادی است و تمامی اثر من، تفسیر این فریاد.» کاش این نوشته نیز می‌توانست چنین باشد!

 

دانلود داستان 

آمار چارت
  • جدیدترین ها
  • پربازدید ها
  • استان ها
آرشیو مطالب

منشور ارزش صندوق قرض الحسنه شاهد

منشور ارزش صندوق قرض الحسنه شاهد افتخار دارد در راستای ترویج فرهنگ الهی قرض الحسنه، با حفظ عزت نفس و کرامت انسانی خانواده بزرگ شاهد و ایثارگر عضو، مطلوب ترین تسهیلات مالی را در کوتاه ترین زمان برای توانمندسازی و ارتقاء سطح کیفی زندگی ایشان اعطاء نماید.

تسهیلات ارائه شده توسط صندوق قرض الحسنه شاهد

1403
مبلغ تسهیلات : 66506592843001 ریال
تعداد تسهیلات : 86400
1402
مبلغ تسهیلات : 49437150440000 ریال
تعداد تسهیلات : 85819
1401
مبلغ تسهیلات : 35703972399338 ریال
تعداد تسهیلات : 87853
1400
مبلغ تسهیلات : 25912412135509 ریال
تعداد تسهیلات : 90161
تعداد تسهیلات بانک عامل : 855
مبلغ تسهیلات بانک عامل : 159920000000 ریال
1399
مبلغ تسهیلات : 22805875809000 ریال
تعداد تسهیلات : 133572
تعداد تسهیلات بانک عامل : 1555
مبلغ تسهیلات بانک عامل : 239370000000 ریال
1398
مبلغ تسهیلات : 16640343000000 ریال
تعداد تسهیلات : 92832
تعداد تسهیلات بانک عامل : 343
مبلغ تسهیلات بانک عامل : 60000000000 ریال
1397
مبلغ تسهیلات : 13594339000000 ریال
تعداد تسهیلات : 116711
1396
مبلغ تسهیلات : 13150396000000 ریال
تعداد تسهیلات : 117515
1395
مبلغ تسهیلات : 14058531000000 ریال
تعداد تسهیلات : 128607
1394
مبلغ تسهیلات : 10572531000000 ریال
تعداد تسهیلات : 114697
1393
مبلغ تسهیلات : 8563555000000 ریال
تعداد تسهیلات : 133810
1392
مبلغ تسهیلات : 5972388000000 ریال
تعداد تسهیلات : 143731
1391
مبلغ تسهیلات : 4914459000000 ریال
تعداد تسهیلات : 142821
1390
مبلغ تسهیلات : 4713060000000 ریال
تعداد تسهیلات : 102143
1389
مبلغ تسهیلات : 4264393000000 ریال
تعداد تسهیلات : 102143
1388
مبلغ تسهیلات : 3472955000000 ریال
تعداد تسهیلات : 102116
1387
مبلغ تسهیلات : 2691653000000 ریال
تعداد تسهیلات : 113336
1386
مبلغ تسهیلات : 2091523000000 ریال
تعداد تسهیلات : 109420
1385
مبلغ تسهیلات : 1450840000000 ریال
تعداد تسهیلات : 115942
1384
مبلغ تسهیلات : 827974000000 ریال
تعداد تسهیلات : 75207
1383
مبلغ تسهیلات : 710599000000 ریال
تعداد تسهیلات : 77202
1382
مبلغ تسهیلات : 568408000000 ریال
تعداد تسهیلات : 40084
1381
مبلغ تسهیلات : 283075000000 ریال
تعداد تسهیلات : 65905
1380
مبلغ تسهیلات : 329605000000 ریال
تعداد تسهیلات : 91782
1379
مبلغ تسهیلات : 210461000000 ریال
تعداد تسهیلات : 85084
1378
مبلغ تسهیلات : 154764000000 ریال
تعداد تسهیلات : 75345
1377
مبلغ تسهیلات : 132910000000 ریال
تعداد تسهیلات : 68723
1376
مبلغ تسهیلات : 70400000000 ریال
تعداد تسهیلات : 50101
1375
مبلغ تسهیلات : 61146000000 ریال
تعداد تسهیلات : 82372
66506592843001 143731 239370000000 1555